زندهگی سراسر رنج و درد کارگران در افغانستان مانند دیگر کشورهایی است که هنوز مناسبات سرمایه در آنها رشد نکرده و شیوۀ تولید فیودالی و نیمه فیودالی در آن کشورها مسلط است. در این کشورها کارگران از کوچکترین حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردار نیستند، در حالی که بار گران سنگینترین وظایف را به دوش میکشند. کارگران وطن ما از شدت فقر و تنگدستی قادر به تأمین حداقل معیشت لازم برای خود و خانوادۀ شان نیستند و در چنان وضعیت ابتری قرار دارند که دستمزدشان حتی بهزحمت کفاف لقمۀ نان بخور نمیر یومیۀ آنها را هم کرده نمیتواند. شهرهای بزرگ کشور ما مملو از کارگران بیکار و زحمتکشان درمانده میباشد، که هر روز از صبحگاهان تا اوایل چاشت برای اینکه شاید کاری روزمزد میسرشان شود، در مکانهای مخصوص شهر مثل چوک کارگران تجمع میکنند، ولی اکثراً بعد نیم روز انتظار برای دریافت کار، ناامیدانه آنجا را ترک گفته به خانههایشان بر میگردند. هستند کسانی که در طول سال فقط چند روز و یا چند هفتهیی موفق به دریافت کار میشوند و شگفتا که کارگران و مزدوران خارجی مانند پاکستانیها به دلیل گرفتن مزد پایین جای کارگران ما را میگیرند که درنتیجه کارگران ما بیکار مانده، یا دست تکدی بهسوی هر رهگذر و آشنا و بیگانه دراز میکنند و یا برای گرفتن ویزای ایران و کشورهای خلیج از بام تا شام در عقب دروازههای سفارتهای این کشورها صف طویلی تشکیل میدهند و یا تمام داروندارشان را به پشیزی میفروشند و به قاچاقبر میدهند تا آنان را از کشور خارج و به اروپا برسانند ولی نارسیده به اروپا طعمه نهنگهای وحشی و خوانخوار دریاها میشوند. عدهیی هم که نه در زمین سایه و نه در آسمان ستارهیی دارند، به مواد مخدر پناه میبرند و البته که زیر پلهای دریای کابل جان را خدا نگیرد.
اما در تمام این احوال دولت وحدت ملی ع و غ نظاره گر است و ما حتی در صحبتهای پر طمطراق و بی موازنه گی های خنده آور و اکروباتیک غین هم هرگز نشنیدیم که یادی از طبقه فراموش شده کارگر کند و درباره بهبود زنده گی این طبقه دورانساز چند کلمه یی حتی به دروغ ـ از زبان مبارک خود جاری سازد.
فراموشم نشود که در حال حاضر هشتاد هزار کارگر پاکستانی جای کارگران افغانی را گرفتهاند.
هیچ فراموشم نمیشود که دریکی از تلویزیونها کارگری را دیدم با چهرۀ بسیار پریشان و خسته و با گلویی پر از بغض که میگفت از اول سال جاری تا این اواخر فقط چهار روز موفق به پیدا کردن کار شده و سه روز بیکاری را با دستان خالی به نزد اطفال و خانوادهاش برگشته است؛ اما چون شکم گرسنه را نمیتوان با هیچ اشک و آهی سیر کرد، برخی از این کارگران مجبور شدهاند، اطفال و جگر گوشه گان خود را به قیمت بسیار نازل بفروشند – چه دختر و چه پسر – و شکمهای خودها را سیر کنند.
از اینها که بگذریم در حالی که قانون کار افغانستان، کار در مشاغل پر خطر را برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع کرده است اما بر اساس آخرین تحقیقات منتشر شده در رسانههای ما حدود ۶۰ - ۷۰ هزار کودک در مشاغل سخت چون داشهای خشت پزی، موتر شویی، کار در معادن و غیره کارهای دشوار و طاقت فرسا مانند کارهای ساختمانی مشغولاند و صد البته که این کودکان معصوم نه از حقوق تقاعد چیزی میفهمند و نه از بیمه صحی و باز هم صد البته که از تحصیل و مکتب و دبستان نیز محروماند.
گفتنی است که ماده ۳۰ قانون کار افغانستان، ساعات کار را بهصورت متوسط در یک هفته ۴۰ ساعت تعیین کرده اما کارگران افغان مجبور هستند، برای به دست آوردن دستمزد بیشتر، هر هفته نزدیک به ۱۰۰ ساعت کار کنند
«محمد» یکی از کارگران افغان به خبرنگار فارس در کابل، گفت: من بهصورت متوسط روزانه ۳۰۰ افغانی معادل پنج دالر دستمزد میگیرم، اما به دلیل پائین بودن دستمزد باید ۲ برابر کار کنم تا زنده گیام تأمین شود...
با این حال، بیشتر کارگران افغان روزهای تعطیل را در محل کار سپری میکنند و کارفرمایان کمتر به آنها اجازه مرخصی میدهند.
بر اساس ماده ۴۶ قانون کار افغانستان، سالانه ۲۰ روز تعطیلی با حقوق، برای کارگران افغان پیشبینی شده است.
این نکتهها هم گفتنیاند که هزاران دانش آموز در امتحانات کانکور دانشگاه یا بینتیجه مانده یا اینکه رد شده و به نیروی بیکار تبدیل شدهاند.
- روزانه دهها جوان و پیرو کودک از راههای مختلف افغانستان را ترک گفته و فرار به کشورهای اروپایی و استرالیا را بر ماندن در این کشور بی بازخواست ترجیح میدهند و به همین سبب تا حال صدها انسان در دریاها غرق شده و یا اینکه در زندانها و کمپهای مهاجرین بسر میبرند
- امروز کارگران در افغانستان بیشتر از پیش در خط فقر وزیر فقر زنده گی مینمایند و هیچ نوع سازمان و گروهی از خود کارگران و زحمتکشان در این کشور وجود ندارد تا از آنها و خواستهای سیاسی و اقتصادیشان دفاع نماید.
- معاش و مزد هيچ کارگری از شش هزار افغانی در ماه اضافه نیست مگر اینکه ساعتها اضافه کاری نماید و مورد بهره کشی بیشتر قرار گیرد.
مزد کارگران ساختمانی روزانه از ساعت هشت صبح تا چهار عصر ۳۵۰ – افغانی
مزد یک معمار – گلکار یا بنا روزانه از ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ – افغانی
از نجار هم چنان مانند یک گلکار و بنا روزانه از ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ – افغانی
مزد کارگران کارخانهها حد اکثر پنج هزار افغانی در هر ماه
توجه نمایید در همین کابل نرخهای مواد ضروری هر خانواده کارگری چنین است
احصاییه از سال ۲۰۱۳
- آرد هر بوری هفت سیره به مبلغ یکهزار و پنجصد افغانی
روغن ۱۶ کیلویی شایسته مبلغ ۱۳۵۰ - افغانی
1- آرد پاکستانی در هر بوجی هفت سیره به مبلغ یک هزار و دوصد تا یک هزار و سه صد افغانی
برنج باریک یک بوری سه ونیم سیره از دو هزار و یک صد افغانی تا دو هزار و چهارصد افغانی
برنج لک هر سیر ۳۰۰ - افغانی
گوشت گاو هر کیلو ۳۰۰ - افغانی
گوشت گوساله هر کیلو ۳۵۰ – افغانی
گوشت گوسفند هر کیلو ۴۰۰ – افغانی
گوشت ران مرغ هر کیلو یکصد و شصت افغانی
گوشت سینه مرغ هر کیلو ۲۵۰ – افغانی
بوره یا شکر هر کیلو ۵۰ – افغانی
چای سبز هر کیلو ۲۵۰ – افغانی
نان خشک هر قرص ۱۰ – افغانی
لوبیا هر کیلو ۱۰۰ – افغانی
نخود هر کیلو ۸۰ – افغانی
ماش هر سیر ۲۵۰ – افغانی
پیاز هر سیر ۲۱۰ – افغانی
کچالو هر سیر ۱۲۰ – افغانی
بامیه هر کیلو ۸۰ – افغانی
فاصلیه هر کیلو ۶۰ – افغانی
بادنجان رومی هر چهارک ۱۰۰- افغانی
ـ این را هم باید گفت که کارگران نه تنها دارای بیمه بیکاری نه میباشند، بلکه بیمه بیماری نیز ندارند و بسیاری آنان از قرارداد میان کارگران و کارفرما یا کارگران و دولت هیچ نمیدانند و قرارداد میان طرفین وجود خارجی ندارد و هرلحظه و وقتی که کارفرما بخواهد کارگر را از کار اخراج مینماید و هیچ نوع تضمین زنده گی برای کارگر و خانواده کارگری وجود ندارد.
* فصل بیکاری
گشنه میمانیم گویا، فصل بی کاریست باز
مردم ما غرق آه و ناله و زاریست باز
زیر بار هر ستم خاموش میمانیم لیک
خون سرخ از نوک تیز "قمه" ها جاریست باز
جمع کن سودای خود را بابه جان، بازار نیست
مردم ما غرق آه و ناله و زاریست باز
کوچه خون و شهر خون و آسمان آلوده خون
این جهان انگار از انسانیت عاریست باز
خواهرم هوشیار! داعش گل نموده هر طرف
در جهان تا حال حرف مرد سالاریست باز
یک صدا هم بر نمیخیزد خلاف ظلم و زور
قسمت دنیا فقط اینگونه بیماریست باز
آخر ای هم سرنوشتان! تا بکی خوابیم، خواب
راه حل دردهای ما به بیداریست باز